تاکنون شنیده اید کسی بگوید من نمی خواهم به آرزوها و خواسته های خود برسم؟
مسلماً اگر کسی در درون خود خواسته ای داشته باشد که برایش اهمیت داشته باشد میخواهد به آن دست پیدا کند اما بر اساس شواهد و قرائن تعداد بسیار کمی از افراد به خواسته های خود دست پیدا می کنند.
در اینجا قصد داریم به مهمترین عامل دستیابی به خواسته ها یعنی هدف گذاری صحیح بپردازیم.
قدم اول در هدف گذاری صحیح:
اولین قدم در هدف گذاری صحیح این است که آرزوها و خواسته های خود را بر اساس نظر خودتان اولویت بندی کنید.
سؤالات اصلی برای تعیین اولویت:
- با چه کاری درآمد کسب می کنم؟
- باارزش ترین کارهایی که نتایج بهتری دارند کدامند؟
- کدام نتایج برای من اهمیت بیشتری دارد؟
- باارزش ترین کار برای استفاده بهینه تر از زمان حال فعلی
- اگر فقط یک هفته زمان داشته باشید که کارهای یک هفته آینده را انجام دهید آن کارها کدامند؟
- اگر صبور باشید و فقط یک کار در طول یکماه انجام دهید آن کار چیست؟
نوشتن چرایی و دلائل خواستن آنها (حداقل هفت دلیل قانع کننده)
دومین گام در هدف گذاری صحیح این است که شما دلیل و علت خواسته های خود را بدانید. هرچقدر چرایی بیشتر و بهتر باشد، رسیدن شما به آنها سهل و آسانتر خواهد بود. قدرت شکست ناپذیری شما در رسیدن به خواسته ها، قدرت چرایی است نه قدرت اراده. ۸۰ درصد عامل رسیدن به موفقیت چرایی است و تنها ۲۰ درصد چگونگی آن. چرایی بزرگ می تواند از پس هر چگونگی برآید.
-
حذف خواسته های بدون دلیل قانع کننده
پس از اینکه چرایی خواسته های خود را نوشتید حتماً به این موضوع می رسید که برخی خواسته ها واقعاً دلیل موجه و قانع کننده ای برای شما ندارند. پس بسیار مهم است که آنها را حذف کرده تا به خواسته های اولویت دار نزدیکتر شویم و مسیر هدف گذاری مشخص تر گردد.
-
تعیین خواسته های با تأثیرگذاری بیشتر در زندگی
خواسته هایی که با برآورده شدن آنها، سایر خواسته ها هم برآورده خواهد شد. و مسلماً نباید از سه تا پنج خواسته بیشتر نباشد.
وارن بافت: خواسته های خود را اولویت بندی کن. سپس سه خواسته اول را انتخاب کن و بقیه را دور بریز. چون اگر دور نریزی اصلاً اولویت بندی بی معنی خواهد بود.
-
تبدیل خواسته ها به هدف
حال بایستی هدف گذاری صحیح انجام شود یعنی خواسته های مشخص شده خود را به هدف تبدیل کنید. تا شما خواسته های خود را به هدف تبدیل نکنید، دستیابی به خواسته ها در حد آرزو و رؤیا باقی خواهد ماند.
ویژگی های هدف گذاری صحیح :
در اینجا ویژگی های تبدیل خواسته به هدف جهت هدف گذاری صحیح و اصولی بصورت مفصل تشریح می گردد.
الف- مشخص و واضح
به جرئت می توان گفت وضوح و شفافیت هدف، کلید اصلی موفقیت است، وضوح و شفافیت هدف، زیربنای موفقیت است، یکی از مهمترین عوامل رسیدن یا نرسیدن به هدف است. رابطه مستقیمی بین وضوح و شفافیت هدف با آنچه می خواهید و البته آنچه که در عمل انجام می دهید وجود دارد.
وضوح و شفافیت هدف، کلید اصلی موفقیت
بذر مرغوب
فرض کنید یک دانه سیب را می کارید به امید اینکه آن دانه تبدیل به یک درخت تنومند و پربار شود. برای اینکه این اتفاق بیفتد تمام شرایط را هم فراهم می کنید، خاک مرغوب، کود عالی، آبیاری منظم، مراقبت خوب ولی فقط یک چیز مشکل دارد؛ بذر شما نامرغوب است.
به نظر شما بذر نامرغوب حتی اگر عوامل محیطی عالی را هم داشته باشد، آیا می تواند تبدیل به یک درخت تنومند و پربار شود؟
جواب مشخص است. خیر
وقتی هدفی انتخاب می کنید، هدف شما مانند آن بذر است، هر چقدر که وضوح و شفافیت هدف شما بیشتر باشد، بذر شما مرغوب تر است و به همان میزان پتانسیل و احتمال رسیدن به هدف افزایش می یابد.
ناپلئون هیل، ویژگی های اصلی دستیابی به موفقیت را عوامل زیر می داند:
- قطعیت در هدف و هدف گذاری صحیح
- دانش مورد نیاز
- میل فراوان برای دستیابی به آن
چون ذهن ما بر اساس تصاویر ذهنی عمل میکند پس اگر تصاویر ذهنی ما ضعیف باشد، عملکرد ما هم ضعیف خواهد بود، اگر تصاویر ذهنی ما مبهم باشد، به نتایج مبهمی هم، دست خواهیم یافت و طبیعی است که اگر این تصاویر ذهنی به صورت روشن، واضح و شفاف باشند ما به نتایج بسیار عالی دست پیدا خواهیم کرد و به همین دلیل است که اساتید حوزه موفقیت معتقدند که باید اهداف و خواستههای ما واضح و روشن باشد.
البته این تصاویر لزوماً نباید از همان ابتدا واضح و روشن باشد، افراد زیادی فقط به این دلیل که در ابتدا دقیقاً نمیدانند چه میخواهند و یا تصویر واضحی از اهداف خود ندارند، هدفشان را رها میکنند.
وقتی به رستورانی میروید از روی منو، غذای مورد علاقهتان را انتخاب و سفارش میدهید، اما اگر از همان ابتدا بدانید چه غذایی میخواهید بخورید که دیگر به منو نگاه نمیکنید، (مگر به قیمت آن!) هدف گذاری هم تقریبا مثل سفارش از روی منو غذا است، چون ما دقیقاً نمیدانیم چه خواستهای داریم به همین خاطر از میان اهداف زیاد و در زمینههای مختلف، یک یا چند مورد را انتخاب میکنیم یعنی هدف گذاری میکنیم.
چگونه در هدف گذاری صحیح به وضوح و شفافیت هدف برسیم؟
خیلی از افراد می گویند: من واقعاً نمی دانم چه می خواهم، نمی دانم به چه چیزهایی علاقه مندم، حتی نمی دانم در چه چیزهایی استعداد دارم.
این کاملاً طبیعی است. ممکن است خیلی از افراد در حالت عادی نداند چی می خواهند، دلیلش هم این است که تا به حال در موردش فکر نکرده اند و تحقیق و بررسی نداشته اند. اگر شما هم جزء این افراد هستید نیاز به خودشناسی دارید، باید زمان صرف کنید و در مورد خودتان اطلاعات بیشتری به دست آورید، باید کشف کنید که علائق شما چیست و چه توانایی هایی دارید.
همه آدم ها، همه توانایی های لازم برای موفقیت را به صورت بالقوه دارند، فقط آن را به صورت بالفعل در نیاورده اند، زمان نگذاشته اند که آن را فعال کنند.
هر چقدر بیشتر خودتان را بشناسید، علائق تان را کشف کنید، توانایی هایی که در حال حاضر دارید را بدانید، بهتر می توانید تصمیم بگیرید.
باید تا میتوانید راجع به هدفتان بنویسید، راجع به جزئیات آن و نتیجه ای که میخواهید به دست آورید. سپس آن را مرور کنید، تصاویر مرتبط با آن را پیدا کنید و بارها و بارها به آن عکسها و جزئیات آنها توجه کنید. حتی لازم است در رابطه با اهدافتان، بارها و بارها با خودتان صحبت کنید و به خودتان بگویید که چه میخواهید، هر بار که این کار را انجام میدهید خواستهتان بیشتر در ذهن ناخودآگاهتان ثبت میشود.
وقتی یک قتلی اتفاق میافتد، در ابتدا همه چیز گنگ و مبهم است اما کارآگاهان به دنبال سرنخهایی میگردند و بعد از اینکه یافتند آن قدر آنها را دنبال میکنند که در نهایت به قاتل میرسند و تصویر واضح و روشن میشود.
حالا ما به جای قاتل به دنبال مدرک و سرنخ برای اهدافمان میگردیم و هر چقدر هدف و خواستههایمان واضح و روشن باشند به همان میزان امکان دستیابی به آن افزایش مییابد.
وضوح و شفافیت هدف گذاری صحیح از طریق تضادها
یکی از بهترین راه ها برای تشخیص اینکه واقعاً چه می خواهید، استفاده از تضادها است. باید به زندگی تان نگاهی بیاندازید و ببینید چه چیزهایی ندارید. کدام قسمت از زندگی تان شما را اذیت می کند. مثلاً اگر شما یک شغل خوب با جایگاه اجتماعی بالا دارید، دیگر نیازی نمی بینید که به دنبال یک شغل دیگر باشید. ولی اگر شغلی نداشته باشید یا از شغلتان راضی نباشید، مطمئناً یکی از خواسته های شما داشتن شغل بهتر است.
کسی که سلامتی نداشته باشد به دنبال سلامتی است. معمولاً برای افراد سالم، سلامتی اولویت اول نیست.
تا به حال شده بخواهید موج رادیو را عوض کنید و از یک فرکانس روی فرکانس دیگر قرار دهید؟
وقتی شروع به این کار می کنید ناگهان صدای خش خش و اذیت کننده ای پخش می شود، گاهی اوقات آنقدر این صداها اذیت کننده هستند که اولین کاری که بلافاصله انجام می دهید این است که صدای رادیو را کم می کنید.
این صداهای خش خش شما را اذیت می کند و می خواهید هر چه سریع تر از شر آن خلاص شوید. یعنی می خواهید صدای واضح بشنوید. رسیدن به وضوح و شفافیت هدف از طریق تضادها هم دقیقاً همین است.
کدام قسمت از زندگی تان خش خش می کند و می خواهید هر چه سریع تر از شر آن خلاص شوید؟
نداشتن پول، نداشتن سلامتی، فقر و بدبختی، بی کاری، نداشتن سرپناه، همگی خش خش هایی هستند که شما را اذیت می کنند و باید از شرشان خلاص شوید.
ما انسان ها ذاتاً به دنبال راحتی و زندگی بهتر هستیم، باید زندگی تان را مورد بررسی قرار دهید و ببینید چه چیزهایی، راحتی و زندگی بهتر را از شما گرفته است. عکس آن دقیقاً همان چیزی است که می خواهیم.
قانون وضوح بر اساس تضاد یعنی تا نداری میفهمی که نیاز داری مثل سلامتی / نداشتن موهبت های خدا برای حرکت شماست..
مشکلات شما کم نمی شود. مشکلات همیشه هست بخاطر اینکه شما رشد کنید و پیشرفت داشته باشید.
دیدن مشکل/ نوشتن آنچه میخواهید (محبت عشق توجه)
دیدن مشکل و نوشتن آنچه می خواهید.
گروه بندی و حذف خواسته ها
فرض کنید بیرون از منزل و در خیابان هستید، سر ظهر است و گرسنه شده اید و می خواهید ناهار بخورید. از بین صدها و هزاران نوع غذا کدام را انتخاب می کنید؟
مثلاً می گویید امروز هوس غذای فست فود کرده ام و ترجیح می دهم به جای ساندویچ، پیتزا بخورم و از بین پیتزاها هم مخصوص را ترجیح می دهم. اینطوری با ۲ یا سه حرکت به غذای مورد نظر می رسید.
از این روش هم می توانید استفاده کنید. به این صورت که خواسته هایتان را لیست کنید یعنی هر چیزی که به ذهنتان می رسد را یادداشت کنید و سپس آنها را گروه بندی کنید، گروه های مختلف را که اولویت کمتری دارند را حذف کنید تا به گروه و هدفی که بیشترین اولویت را برایتان دارد برسید. درست مانند تست های کنکور که جواب های غلط را حذف می کنیم تا به جواب درست برسیم.
روش هایی که بتوانید خواسته های واقعی تان را کشف کنید زیاد است. تا زمانیکه به وضوح و شفافیت هدف نرسید، هدفتان محقق نمی شود اما باید بدانید که خیلی از مواقع مجبورید هدفتان را حتی حدودی مشخص کنید و سپس به سمتش حرکت کنید و در طی مسیر و زمانی که بیشتر تمرکز می کنید، تحقیق و بررسی می کنید، آن وقت است که به وضوح و شفافیت هدف تان دست پیدا می کنید. پس منتظر نمانید که اول همه چیز واضح و روشن شود و بعد اقدام کنید.
ب-قابل اندازه گیری و ملموس
هدف گذاری صحیح و تعیین هدف بایستی قابل اندازه گیری باشد. دقیقاً مثل استفاده از خط کش. برای اندازه گیری کودکان توسط والدین برای رشد مناسب. باید بتوانید دستیابی به اهداف را اندازه گیری کنید که بدانید آیا در مسیر دستیابی به اهداف خود هستید یا خیر؟
ج- زمانبندی شده
اگر برای اهداف خود مهلت تعیین کنید، شما در جهت گیری و حرکت مدام به سمت هدف، ترغیب می کند. فرایند هدف گذاری صحیح یک فرایند با زمانبندی مشخص است.
د- دست یافتنی باشد ولی پیش پا افتاده نباشد
باید هدفی که انتخاب می کنید آنقدر رؤیایی و بلند پروازانه نباشد تا شما را از دستیابی به آن ناامید کند و نیز آنقدر ساده و پیش پاافتاده نباشد تا انگیزه حرکت و تلاش را از شما نگیرد.
ه- مکتوب باشد
زیگ زیگلار، سخنران انگیزشی و مشهور می گوید: اهداف مکتوب شما را از عمومیتی سرگردان به جزئیات معنادار هدایت می کند.
باید اهدافتان را مکتوب و هرروز بازنویسی کنید. اگر هرروز صبح روزی پنج دقیقه ، اهداف خود را بازنویسی کنید، در ضمیر ناخودآگاه نهادینه می شود و قدرت ذهنی شما را نسبت به آن فعال می کند و در طول روز نسبت به فرصت ها حساس تر و آگاهتر می شود. فکر کردن در هنگام نوشتن، تأثیر فوق العاده ای در تمرکز شما دارد. دست انسان ارتباط مستقیم با مغز دارد. قدرت جاذبه با نوشتن و رفتن اطلاعات به ضمیر ناخودآگاه عمل می کند و ۲۴ ساعته روی اهداف کار می کند و افراد و شرایط را مطابق و هماهنگ با اهدافتان جذب می کند. به کتابها و مقالاتی بر می خورید که به شما ایده می دهد. نوشتن باعث می شود خواسته های واقعی فرد کشف شود. ما از طریق ضمیر ناخودآگاه با خداوند در ارتباط هستیم و این باعث دریافت الهامات به شما می شود.
و- باهم هماهنگ باشد نه در تضاد
اهدافی که انتخاب می کنید بایستی کاملاً باهم هماهنگ باشند و اگر در تضاد باشند شما را دوچار دوگانگی و چندگانگی خواهد کرد و به هیچ کدام از اهداف خود دست پیدا نخواهید کرد.
ز- با ارزش های شما هماهنگ باشد.(ارزش های شخصیتی، خانوادگی ، معنوی و …)
هر یک از ما ارزش های خاص خود را داریم و اولویت های هر کسی با دیگران تفاوت دارد. پس در هدف گذاری صحیح بایستی دقت کرد که اهداف شما دقیقاً مطابق ارزش های شما تعیین گردد.
عالی بود…
ممنون از شما
موفق باشید.