افراد موفق چاره ای ندارند جز اینکه اهداف مشخص داشته باشند هرچند بی تفاوت بودن و یک زندگی معمولی بسیار ساده تر از یک زندگی هدفمند است.
خداوندهمیشه مشتاق ترین ها را انتخاب می کند تا کمک کند که تغییری در زندگی شان بوجود آورند. زیرا با یافتن هدف اصلی و پیگیری آن باید تغییری در آن بوجود آورید. بسیاری از انسان ها گرایش قلبی و هدف اصلی شان را پیگیری نمی کنند چون دوست دارند با خواسته های افراد دیگر هماهنگ شوند. آنها بجای توجه به ندای قلبی شان، به سخنان انسانهای منفی باف گوش می کنند و حاضر به تغییر در زندگی خود نیستند.
خلقت، تصادفی نیست
سرعت گردش زمین به دور خودش ۱۶۰۰ کیلومتر در ساعت و سرعت گردش زمین به دور خورشید ۱۰۶۰۰۰ کیلومتر در ساعت است. فاصله زمین با خورشید هم ۱۵۰ میلیون کیلومتر است…اگر فاصله کمتر بود زمین گرم و سوزان و اگر بیشتر بود سرد بود و جای زندگی نبود. این نظم و دقت تصادفی نیست. پس اوضاع زندگی و خلقت ما هم تصادفی نیست.
پیگیری نشانه ها
هرجایی که انسان شادتر بوده است نشانه هایی از هدف خود را خواهد یافت. ما در این جهان حضور داریم تا بخشی از سمفونی زندگی را خلق کنیم. هریک از ما باید نتی ویژه را بنوازیم و هرگز نمی توان نت انسان دیگری را نواخت.
نگرش انسان نسبت به هر چیزی در واقع تعیین کننده چگونگی احساس و رفتار آنان خواهد بود. نگرش شما درباره این دنیا هم توصیف کننده دنیای شما خواهد بود.
کانگورو هم هدف دارد و هرروز به سمت هدف خود می رود یعنی جمع آوری آلاف و علوفه. پس انسان بجز هدف عادی و غریزی خود، باید هدف های معنوی داشته باشد. هدف هایی که بخاطر آن اهداف خلق شده است.
تقسیم بندی اشتباه
اما هدف در هر زمینه ای که باشد باید بدانیم که اهداف بلند مدت ۵ تا ۱۰ سال و حتی بزرگتر را باید به اهداف میان مدت ۲ تا ۵ سال و اهداف میان مدت را نیز به اهداف ۲ ماهه تا ۲ ساله تبدیل کرد. یکی از دلائل اصلی دست نیافتن به اهداف این است که فکر می کنیم باید به نسبت مساوی در هر سال به بخشی از اهداف خود دست پیدا کنیم یعنی اگر هدف ۱۰ ساله داریم باید هرسال به یک دهم آن دست پیدا کنیم در صورتی که در سالهای اول، دستیابی به اهداف مشکل تر خواهد بود و احتمال اینکه به اهداف مشخص شده دست پیدا کنیم بسیار کمتر است چراکه سالهای ابتدایی بیشتر برای کسب تجربه، ارتباطات جدید، پیدا کردن مسیر درست و.. است و عدم دستیابی ما به یک دهم هدف در سال اول، باعث عدم پیگیری ما برای دستیابی به آن اهداف خواهد بود.
یک فرمول طلایی
یکی از فرمول های طلایی تقسیم بندی اهداف این است که به هر سال یک ضریب بدیم مثلاً اگر هدف ده ساله داریم سال اول ضریب یک، سال دوم ضریب دو و به همین ترتیب سال دهم ضریب ۱۰٫ ما وقتی شروع به حرکت می کنیم باید طبق جمع ضرائب مشخص شده به بخشی از هدف تدوین شده دست پیدا کنیم. جمع ضرائب سالها را حساب می کنیم که در این مثال یک بعلاوه دو بعلاوه سه …بعلاوه ده می شود ۵۵٫ یعنی سال اول باید به یک پنجاه و پنجم هدف خود دست پیدا کنید و سال دوم به سه پنجاه و پنجم. (جمع ضریب سال اول با سال دوم) و به همین ترتیب جلو بروید.
یعنی بجای اینکه در سال اول به یک دهم هدف ده سال برسید اگر فقط به یک پنجاه و پنجم آن هم برسید یعنی در مسیر درست قرار دارید و به سمت موفقیت در حال حرکت هستید. چون همان طوری که ذکر شد ممکن است شروع حرکت کمی با کندی همراه باشد و این کندی ممکن است باعث خستگی و بی انگیزگی در شما گردد.
مزیت اصلی
بزرگترین مزیت این روش این است که نا امید نشوید و بدانید که یک مسیر هزار فرسنگی هم با اولین قدم آغاز می شود. مهم این است که شروع کنید به اقدام و حرکت.