نقشه ی گنج، تصویر مادی و عملی واقعیت دلخواه شما است. این نقشه می تواند تصویری روشن و کاملاً مشخص بیافریند و انرژی لازم را به سوی هدف شما جذب و متمرکز کند. این نقشه برای ظهور هدفتان همان کاری را می کند که یک نقشه ی ساختمانی برای بنای یک ساختمان. نقشه ی گنج باید صحنه ی دلخواه شما را به آن صورت نشان دهد که گویی هدفتان کاملاً تحقق یافته است.
نشان بدهید که در موقعیت دلخواه خود هستید یا به کار دلخواهتان سرگرمید یا صاحب چیزی هستید که آرزومند آن هستید، شاید نیز در حال سفر به دور دنیا، یا نویسنده ی کتابی تازه و پرفروش.
وضعیت را در اوج کمال و نهایت آرمانی آن نشان بدهید؛ اما به گونه ای که واقعاً آن موضوع در حال حاضر وجود دارد. لازم نیست نشان بدهید که چگونه بایدانجام پذیرد. آنچه شما نشان می دهید محصول و پایان کار است. چیز منفی یا نامطلوب را در این تصویر نگنجانید.
تعیین اهداف، مهارت اصلی است. توانایی شما در تعیین اهداف به صورت مشخص و برنامه ریزی برای رسیدن به آن، بیش از هر مهارت دیگری به شما کمک خواهد کرد که به موفقیت و خوشبختی دست یابید. همان طور که زیگ زیگلار، سخنران انگیزه بخش معروف می گوید: ((اهداف مکتوب، شما را از عمومیتی سرگردان به جزییاتی معنادار هدایت می کند.))
اصول هدفگذاری
اصل۱: رؤیاهای بزرگ داشته باشید!
رؤیاهای بزرگ می توانند برای استفاده از تمام توان، به شما انگیزه و الهام ببخشند. فقط رؤیاهای بزرگ، انرژی شما را آزاد می کند و به شما انگیزه می دهد که به موانع و دشواری های موجود بر سر راهتان غلبه کنید. تنها این رؤیاها هستند که می توانند شما را هیجان زده کرده و باعث شوند هر روز با اشتیاق کار کنید. با تعیین اهداف، آرمان گرایی را تمرین می کنید. تصور کنید هیچ محدودیتی در انجام کارهایتان ندارید. به هیج وجه به این فکر نکنید که چرا نمی توانید همین حالا به این هدف برسید. موانع ذهنی و توجیهات را کنار بگذارید. طوری هدفتان را تعیین کنید که گویی می توانید به هر چه که می خواهید دست یابید، البته تا زمانی که دقیقاً بدانید آن هدف چیست.
اصل۲: اهداف خود را به زمان حال بنویسید.
اهداف شما باید به زمان حال نوشته شوند، طوری که گویی واقعاً وجود دارند. ضمیر ناخودآگاه شما تنها فرامینی را می پذیرد که به زمان حال ساده بیان شده اند،
بطور مثال: من ۷۰ کیلو وزن دارم
من هرماه ده میلیون تومان درآمد دارم.
من در یک خانه زیبای ۴۰۰ متری زندگی می کنم.
هر یک از این جمله ها با کلمه من شروع شده و با یک فعل عملی ادامه یافته است. این کار، سریع ترین و راحت ترین راه برای فعال کردن ضمیر ناخودآگاه و کنترل قدرت آن است. نوشتن اهداف مثبت به زبان حال، ضمیر ناخودآگاه شما را برنامه ریزی کرده و این باور را در شما ایجاد می کند که هدفتان واقعاً حقیقت دارد. هر چه بیشتر هدفتان را خوانده و تکرار کنید، زودتر متقاعد می شوید که وقتی زمان بندی تان درست باشد، به آن هدف دست خواهید یافت.
اصل ۳: اهدافتان را هر روز بازنویسی کنید
یک تکنیک خوب برای برنامه ریزی اهداف و نهادینه کردن آن ها در ضمیر ناخودآگاه، بازنویسی روزانه آن ها به زبان حال و در یک دفترچه است. بهترین زمان برای بازنویسی اهداف، صبح و قبل از شروع کار روزانه است. این تمرین فقط ۵ دقیقه وقت شما را می گیرد، اما تمام قدرت ذهنی را فعال می کند، طوری که در طول روز برای دستیابی به آن اهداف، نسبت به فرصت ها حساس تر و آگاه تر می شوید.
اصل۴: اهدافتان را متعادل نگه دارید
اهداف شما باید متعادل بوده و سه حوزه مهم زندگی شما را در بر بگیرند. باید با هم هماهنگ باشند نه مغایر یکدیگر. زندگی شما هم درست مثل یک چرخ باید کاملاً متعادل باشد تا راحت بچرخد و شما احساس خوشبختی و کارآمدی کنید.
اولین هدف مورد نیاز شما، اهداف کاری، شغلی و مالی است. این اهداف ملموس هستند ومی خواهید در نتیجه تلاش هایتان در محل کار به آن ها دست یابید. این کار هایی هستند که می خواهید که در زندگی خود انجامش دهید. باید دقیقاً بدانید می خواهید چقدر درآمد داشته باشید و در چه مدت زمانی به آن دست یابید. باید دقیقاً بدانید چقدر می خواهید پس انداز یا سرمایه گذاری کنید و کی می خواهید به این میزان دست یابید.
به یاد داشته باشید نمی توانید به هدفی بزنید که آن را نمی بینید.
نوع دوم اهداف، اهداف شخصی، خانوادگی و سلامتی است. در حقیقت، این اهداف، مهم ترین هدف ها در تعیین خوشبختی و رفاه شما محسوب می شوند.
سومین نوع اهداف، اهداف رشد و توسعه حرفه ای و شخصی هستند. روند یادگیری و تمرین مهارت ها و رفتارهای جدید، در به اهداف رسیدن شما به اهدف نوع اول و دوم کمک خوهد کرد.
اصل۵: هدف اصلی و قطعی خود را بشناسید
باید بدانید هدف اصلی و قطعی شما چیست. یک هدف در زندگی تان هست که از سایر اهداف اهمیت بیشتری دارد. یک هدف هست که اگر به آن دست یابید، می توانید به اهداف دیگرتان نیز برسید. انتخاب یک هدف اصلی و قطعی برای زندگی، اولین قدم برای رسیدن به موفقیت است. این تصمیم شما را قادر می سازد انرژی های فیزیکی و روانی خود را بر نقطه ای متمرکز کنید که بیشترین تأثیر مثبت را روی زندگی تان دارد.
اگر همین الان یک میلیارد تومان پول نقد داشتید، اولین تغییری که می کردید، چه بود؟ پرسیدن این سؤالات به شما کمک می کند، مشخص کنید در زندگی واقعاً دنبال چه چیزی هستید. بیشتر مردم از همه چیز عقب می مانند و خود را دست کم می گیرند، زیرا احساس می کنند از نظر مالی محدود و در تنگنا هستند. به خاطر همین احساس محدودیت، هرگز درباره خواسته های خود فکر نمی کنند.
اگر بدانید شکست نمی خورید، چه اهدافی را برای خود تعیین می کنید؟ اگر موفقیت شما در هر هدفی تضمین شود، سعی می کنید چه هدفی را بر گزینید؟ خواسته شما تنها محدودیت واقعی برای پتانسیل شماست. تنها سؤال این است که ((چقدر آن هدف را می خواهید؟)) مهم ترین شاخص هدف اصلی و قطعی، توانایی شما در تشخیص هدف بزرگی است که اگر موفقیتتان تضمین شده باشد، به آن خواهد رسید.
روان شناسان دریافته اند فعالیت هایی که بیشترین احساس عزت نفس را به شما می دهند، معمولاً وظایف و کارهایی هستند که همواره دوست دارید انجام دهید. همیشه دوست دارید کارهایی را انجام دهید که استعداد و مهارت های طبیعی انجام دادن آن را داشته باشید. سازمان دهی زندگی و فعالیت ها بر اساس استعداد و توانایی های خاص، راه رسیدن به اوج عملکرد و ستاوردهاست.
بدون فهرستی سازمان یافته و مفصل از کارهایی که باید انجام شود، نمی توان به هیچ هدفی دست یافت.درست مثل اینکه که خانه ای را بدون طراح اولیه بسازید. هر چه برنامه های کاری تان مفصل تر باشد، احتمال بیشتری دارد که در مدت زمان کوتاه تری به اهداف خود دست یابید.
