می خواهیم در این مقاله چند تعریف اعتماد به نفس را با هم مرور کنیم:
دیکشنری وبستر، اعتماد به نفس را اینگونه تعریف کرده است:
اعتماد به نفس یا Self-Confidence به این معناست که یک نفر به توانمندیهای خودش باور و اعتماد داشته باشد.
گروه دیگری از روانشناسان که شامل دنیل گلمن هم میشوند، تعریف آن را به صورت زیر مطرح کردهاند:
یک ویژگی انسان در زمینهی شناخت او از خودش، که نشانهی بالا بودن او می باشد که انسان با داشتن آن، خود را ارزشمند و توانمند میداند.
در اینجا هم، همانطور که میبینید تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس به خوبی مشخص نیست. خصوصاً اینکه ما در تعریف عزت نفس آموختهایم که ارزشی که ما برای خودمان قائل هستیم، بخشی از مفهوم عزت نفس است.
امروزه در فضای دانشگاهی، اصطلاح Self-Efficacy را که توسط آلبرت بندورا مطرح شده و در فارسی به خود کارآمدی ترجمه شده است، ترجیح میدهند.
منظور ما این نیست که اعتماد به نفس همان خود کارآمدی است. اما چون خودکارآمدی تعریف شفافتری دارد و مفهوم پردازی مناسبتری از آن انجام شده، به شکل ساده تری قابل درک و تحلیل است.
ما در متمم، به دلیل ناآشنا بودن واژهی خودکارآمدی، ترجیح میدهیم از واژهی عمومی آن استفاده کنیم.
اما در میان انبوه تعابیر و تفاسیر و تعاریف اعتماد به نفس، تعریفی که ما همواره در ذهن داریم به Self-Efficacy یا خود کارآمدی نزدیک است.
پس هرجا صحبت از اعتماد به نفس به میان می آید،
منظور ما همان خود کارآمدی است.